ترجمه زیر تیغ دور زدن قانون حق انتشار ، از موازی کاری تا کتاب سازی و قاچاق ، نظر 10 مترجم درباره کتاب های حوزه ادبیات
به گزارش فروشگاه ویژه ها، به گزارش خبرنگاران هنرآنلاین نوشت: پیشینه ترجمه در ایران به روزگار هخامنشیان (559-321 ق. م) می رسد که ارتباطات گسترده با سرزمین های دیگر ترجمه را امری مهم ساخته بود. کار ترجمه در ایران با کتاب های درسی دارالفنون رونق گرفت و بر اساس احیا صنعت چاپ و اعزام محصلان به خارج از کشور توسعه یافت.
در ایران سه دوره به داشتن نهضت ترجمه شهرت دارد، نخستین نهضت در روزگار ساسانیان به ویژه در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان (531 -571 م) با تاسیس جندی شاپور، به وجود آمد که علوم یونانی، رومی و هندی و ... به زبان پهلوی ترجمه شدند. دومین نهضت ترجمه در اواخر سده دوم هجری قمری، با تاسیس بیت الحکمه (دار الترجمه) که مرکز تجمع ادیبان، دانشمندان و مترجمان بود، به نهایت شکوفایی خود رسید و آثار بسیاری در طب، کیمیا و سایر علوم یونانی به عربی برگردانده شد. در اواسط دوره قاجار بود که سومین نهضت ترجمه در ایران به دنبال شکست های ایران از روسیه، با ورود هیات های نظامی و علمی خارجی به ویژه فرانسوی به ایران شروع شد تا آن جا که عباس میرزا چاپ خانه ای در تبریز ساخت و با تاسیس دارالفنون در دوره ناصرالدین شاه، نهضت ترجمه به بالاترین درجه رشد و تکامل خود تا آن موقع رسید.
این نوشتار کوتاه مقدمه ای بود درباره ورود ترجمه به ایران. اما هدف اصلی این گزارش پرداختن به کتاب های ترجمه در عرصه ادبیات است که در دنیای امروز نقش مهمی ایفا می نماید.
ارزیابی کتاب های ترجمه حوزه ادبیات موضوعی بود که در گفت وگو با 10 تن از مترجمان این عرصه به آن پرداختیم. چرا که در روزگاری به سر می بریم که شاهد قاچاق کتاب، کتاب سازی، ترجمه های موازی و نشر متونی پر از اشتباه هستیم.
همه اذعان داریم که اندیشه از راه ترجمه وارد می شود و در آگاهی بخشی جامعه نیز تاثیر به سزایی دارد. اما به دلیل این که ایران به قانون حق امتیاز نپیوسته است و اهرم قانونی در این زمینه اجرا نمی شود کتاب هایی با بدترین کیفیت منتشر می شوند.
درباره مبحث حق امتیاز که مسئله روشن است. اما سئوال این جاست چرا امتیاز دریافت و راه اندازی انتشارات سهل شده؟ و موجب شده ناشران سودجو برای حیات خود دست به کتاب سازی و چاپ متون پرفروش بزنند تا سهمی از چرخه به اصصلاح کتاب بفروش داشته باشند. البته ناگفته نماند که متاسفانه گاهی ناشران خوب نیز در این میان نقش دارند و می خواهند از قافله فلان کتاب عقب نمانند. همه ما از شرایط قیمت دلار و ارز خارجی، مسائل ناشران به دلیل تحریم، قیمت کاغذ و شرایط بد اقتصادی آگاهی داریم. اما آیا با وجود مسائل عدیده یک ناشر باید به خود حق بدهد کتاب بد منتشر کند؟
اصلا چرا هر فردی می تواند مترجم باشد؟ به طور کلی مترجم حرفه ای، تن به ترجمه هر اثری با هر شرایط نمی دهد این است که با انبوهی اسم جعلی و ناشناس در عرصه ترجمه متون ادبی روبروییم. ترجمه هایی که گویا در حال مطالعه کتاب فارسی هستیم و نشانی از فضا و لحن نویسنده که بیشتر آن ها معروف هستند دیده نمی شود و ربطی به واقعیت اصلی کتاب ترجمه شده ندارند. ما به عنوان خواننده این حق را داریم که بدانیم اصل کتاب چه می گوید.
مخاطب حق و حقوقی برای خرید کتاب دارد و نباید سر او را کلاه گذاشت. البته ناگفته نماند بعضی مخاطبان ناآگاه نیز با خرید کتاب با هر ترجمه و ناشری به این بازار آشفته دامن می زنند، چرا که می خواهند پول کم تری بپردازند و یا فقط اسم کتابی را شنیدن که معروف شده است و بدون در نظر دریافت ترجمه و عنوان ناشر آن را تهیه می نمایند.
در این موضوع که نباید مانع رشد یکدیگر باشیم حرفی نیست و حرفه هایی این عرصه ضروری است دست نسل جوان را بگیرند و می توان به نسل آینده نیز امیدوار بود چون دنیا پر از کتاب های ترجمه نشده است اما کدام مترجم و چه اثری؟ چرا که بیشتر ناشران و مترجمان نه تنها کار فرهنگی انجام نمی دهند بلکه به این حوزه ضربه می زنند و با ترجمه نادرست اشاعه دهنده فکر و اندیشه غلط می شوند. آثاری که ترجمه آن ها هیچ تاثیری در بدنه ادبیات ندارد. البته ناشرانی نیز هستند که با شناخت فضای رمان و داستان دنیا، هم چنان بدون حاشیه به کار و فعالیت خود ادامه می دهند.
بحث ترجمه های موازی نیز از چند حالت خارج نیست که دو روی آن مهم تر است یا دو مترجم به شکل اتفاقی و بدون اطلاع اثری را دست می گیرند و یا بعضی افراد به اصطلاح مترجم متوجه می شوند یک شخص حرفه ای این عرصه، ترجمه اثری را شروع نموده است و چون می دانند آن مترجم انتخاب درستی دارد به سراغ آن کتاب می فرایند و جالب است کتاب آن ها زودتر نیز چاپ می شود! وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و متولیان امر ترجمه می توانند با ایجاد زیر ساخت و کارگروه هایی جلوی ترجمه هایی کپی، موازی و بی کیفیت را بگیرند.
حال و احوال مردم امروز جامعه به دلایل مختلف از جمله اپیدمی ویروس کرونا خوب نیست. زمانی که سوژه ارزیابی کتاب های ترجمه حوزه ادبیات دنبال می شد بارها از زبان اهالی ادبیات شنیدیم، گفتن این سخنان در این روزها چه تاثیر و اهمیتی دارد؟ وقتی به دلیل شرایط بد اقتصادی مردم از تهیه مایحتاج روزمره خود عاجز هستند کتاب کجای زندگی آن ها واقع شده است؟ و یا حتی اوضاع را آنقدر آشفته تفسیر می کردند که می گفتند مردم فقط کتاب بخرند و بخوانند، ایرادی ندارد ترجمه بد هم خوانده شود!
در ادامه سخنان جمعی از مترجمان حرفه ای حوزه ادبیات را درباره مسائل این حوزه مرور می کنیم.
در گذر زمان مردم سره را از ناسره باز می شناسند
غلامرضا امامی نویسنده، مترجم و پژوهشگر، به بهره بردن بعضی ناشران از این که ایران به حق امتیاز، این پیمان دنیای نپیوسته است اشاره نمود و گفت: آن ها کتاب ها را به مترجمانی گمنام در ازای دستمزدی اندک می سپارند. کتاب ها را بی ویرایش فنی و مفهومی عرضه می نمایند و این چنین است که مردم گیج می شوند و نمی دانند به چه مترجم و ناشری اعتماد نمایند. البته اعتقاد دارم که در گذر زمان مردم سره را از ناسره باز می شناسند.
او تاکید نمود هرگز به ترجمه های موازی اعتقادی ندارد و گفت: روا نمی دارم که مثلا آثار همینگوی، فاکنر، جبران خلیل جبران و دیگر نویسندگان که توسط مترجمانی شایسته ترجمه شده بار دیگر ترجمه شوند. کتاب در دنیا فراوان است. می توان کتاب های تازه ای را به فارسی برگرداند. از سوی دیگر بر این باور هستم کتاب ها را بهتر است از زبان اصلی ترجمه کرد. مثلا اگر کتابی از اومبرتو اکو نویسنده ایتالیایی ترجمه می شود از زبان اصلی باشد نه زبان واسطه. کتاب هایی از این نویسنده به روسی و انگلیسی ترجمه شده و مترجمان بر این مبنا آن را به فارسی برگرداندند که گاه نام کتاب نیز غلط است. مترجم علاوه بر آشنایی عمیق با زبان اصلی باید بر زبان فارسی نیز چیره باشد. وقتی مجموعه جبران خلیل جبران در زبان اصلی به عربی موجود است از چه روی از زبان انگلیسی یا فرانسه یا زبان های واسطه دیگر به فارسی برگردانده شود.
ناشرانی فقط درصدد هستند زندگی خود را بگذرانند
مهدی غبرایی مترجم، با تاکید بر این که سال ها کتاب هایم در ارشاد می مانند، گفت: کتاب ها معطل شدند ولی برای این که به ترجمه آن لطمه نخورد چند سال صبر کردم. کتابی داشتم 14 سال و اثر دیگری 10 سال بعد اجازه نشر پیدا کردند. بدون این که دلیل آن گفته شود فقط ناروا نگه شان داشتند در صورتی که کتاب های افرادی ناشناس بلافاصله مجوز دریافتد. دو سال پیش کتابی را از موراکامی ترجمه کردم که هنوز در ارشاد است. در این مدت ترجمه ای پر غلط از این اثر منتشر شده است. مقصر این جریان در وهله نخست وزارتخانه مربوط است که کتاب های من و امثال مرا سانسور می نماید و آثار مترجمان گم نام را که هیچ تعهدی نسبت به کلام، زبان و زبان اصلی ندارند، اجازه نشر می دهد. این مترجمان جوان هم تقصیری ندارند و فله ایی تن به سانسور می دهند. آن ها به دلیل فشارهای اقتصادی این کار را می نمایند.
او با بیان این که ناشرانی فقط درصدد هستند زندگی خود را بگذرانند، ادامه داد: آن ها نیز مسائل خود را دارند و برای این که مجوزشان باطل نشود مجبورند حتما چند کتاب را در سال نشر دهند و این طور است که هر کتابی با هر ترجمه ای روانه بازار کتاب می شود. آثاری که ایرادهای بسیار فجیع دارند، از درک زبان و نثر اصلی کتاب تا دستور زبان فارسی و ساختار جملات. این ناشران سراغ من و امثال من نمی آیند چون می دانند هر اثری را ترجمه نمی کنیم. از همه این ها بگذریم مخاطب فقط اسم کتابی را شنیده که معروف شده بدون توجه به ناشر و مترجم آن را می خرد و به این بازار اشتباه دامن می زند. چرا باید از موراکامی 50 ترجمه وجود داشته باشد در حالی که وزراتخانه فقط به فکر ممیزی است و درصدد نیست بداند این ها ترجمه واقعی هستند یا از روی دست هم کپی کاری شدند.
به هر شخصی مجوز نشر ندهند
لیلی گلستان مترجم، در خصوص مبحث کتاب سازی در حوزه ادبیات ترجمه شرح داد: این به ناشر مربوط است که چقدر فرهنگش بالا باشد و کتاب هایی با ترجمه و یا محتوای نازل چاپ نکند. فقط اشکال از ناشر است. نباید به هر شخصی مجوز نشر بدهند.
او کتاب های ترجمه شده را در آگاهی بخشی جامعه بسیار موثر دانست و افزود: در گستره ادبیات، نویسنده های مختلف را می شناسیم و در حیطه هایی چون اقتصاد، سیاست، علوم و هنر بسیار شناخت پیدا می کنیم و ترجمه خوب باعث ارتقای فرهنگ مان می شود.
مترجم، ناشر و خواننده اضلاع یک مثلث هستند
موسی بیدج شاعر، نویسنده و مترجم، با این شرح که ترجمه یا حتی تالیف یک صنعت است ولی در کشور ما هنوز به عنوان صنعت به آن نگاه نمی شود، گفت: در صنعت یک کالایی فراوری می شود سپس باید برای آن بازاریابی کرد. این اتفاق اگر به صورت سلامت رخ دهد باعث می شود غنایی در کار مترجم، ناشر و خواننده بوجود آید. این ها اضلاع یک مثلث هستند که باید به طور سلامت با هم پیش بفرایند. اما وقتی این اتفاق کمتر می افتد یک مسابقه ناصحیح صورت می گیرد، یعنی نوعی کج تابی در آن است به این عنوان که اگر بازار کتابی بسیار به روز است یا پرفروش خواهد شد بعضی ناشران و مترجمان به سمت آن می فرایند.
او با بیان این که 50 درصد ناشران غیرفرهنگی و 50 درصد فرهنگی و تجاری هستند، شرح داد: به ناشر حق می دهم که بخواهد به فکر سرمایه اش باشد. اما درست آن است که از راه صحیح وارد شویم چون حق من خواننده است. البته که شاهدیم یک کتاب توسط چند مترجم و یا حتی یک اثر توسط 10 مترجم، ترجمه می شود به این صورت که هر کدام یک فصل را دست گرفته و سر هم می نمایند که این آثار بیشتر در ارتباط با متون روزمره، ژورنالیستی و خاطرات بزرگان است یا این که کتابی که جایزه گرفته باشد. در زمینه ادبیات این ضربه بیشتر است برای این که ادبیات با آهستگی به وجود می آید اگر بخواهیم کتابی را که به تازگی جایزه گرفته ترجمه کنیم و آن را به 10 مترجم بدهیم کلی ضرر است. از آن جایی که شرایط اقتصادی در کشورمان حالت خوبی ندارد، برای بسیاری از ناشران و حتی مترجمان این رخ داده است که برای گذران زندگی از این راه سراغ کتابی که ظاهرا پرفروش شده می فرایند. به عنوان نمونه یک کتاب از جبران خلیل جبران با پنج عنوان منتشر شده و این کلاه گذاشتن سر خواننده است.
از حق امتیاز برای آثار ادبی و داستانی دفاع می کنم
شیوا مقانلو نویسنده و مترجم، نظارت دستگاه های دولتی را مسئله ای دانست که می تواند از موازی کاری جلوگیری کند و افزود: نظارت دستگاه های دولتی و ارشاد می تواند وارد بحث آنالیز ترجمه های موازی شود و با سپردن این مهم به گروه های حرفه ای حتی، در خارج از وزارتخانه، تا حدی از دوباره کاری یا کپی کاری جلوگیری کند. پیشنهاد همیشگی من این است که زیرساخت های فنی و کارگروه های خبره وجود داشته باشند برای آنالیز ابتدایی ترجمه ها و تشخیص این که از روی چیزی کپی شده یا خیر. این قضیه سویه دیگری هم دارد و آن هم ترجمه های بدی است که در بازار موجود هستند و حتی حق امتیاز هم دارند! در درجه نخست، حق مخاطب فارسی زبان است که یک کتاب را با ترجمه خوب بخواند.
او با تاکید بر این که اگر ترجمه اول کتابی ضعیفی باشد ایرادی ندارد که ترجمه دیگری از آن هم به بازار کتاب بیاید، توضیح داد: وجه دیگر این مساله، بحث حق امتیاز است. من در کل از طرف داران کپی رایت برای کتاب هستم و همواره در صحبت هایم از حق امتیاز برای آثار ادبی و داستانی دفاع می کنم و معتقدم اگر ناشری حق امتیاز کتابی را بخرد و ترجمه خوبی هم از آن ارائه دهد، باید از برگردان مجددش حذر کرد. وقتی ناشر ایرانی به اثر دنیای احترام می گذارد و با صرف هزینه اثری را می خرد، خوب است بقیه هم در داخل ایران به کار او احترام بگذارند. اما این جا پاشنه آشیلی وجود دارد که باعث می شود خود حق امتیاز به یک آسیب جدی و مشکل بزرگ تبدیل شود! این اواخر ناشرانی را می بینیم که به صرف داشتن شرایط اقتصادی خوب یا امکان مبادلات ارزی، برای خرید حق امتیاز کتاب اقدام نموده، کتابی را خریده و ترجمه نموده اند ولی ترجمه بسیار بدی به بازار ارائه شده است! یعنی ترجمه آنقدر ایراد دارد که منِ طرف دار حق امتیاز صددرصد موافقم ترجمه دیگری از آن صورت بگیرد.
کتاب ها رصد و ارزیابی شوند
مجتبی ویسی شاعر و مترجم، به موضوع کتاب سازی در عرصه ترجمه اشاره کرد و گفت: این جریان از یک بُعد به تعداد زیاد ناشران برمی شود که پشت سر هم بوجود می آیند؛ ناشرانی که صرفا هدف اقتصادی دارند و این فرایند را به عنوان منبع اقتصادی پویا می بینند.
او از عرصه نقد و نقادی برای رسیدن به کتاب های خوب و مناسب نام برد و ادامه داد: برای پیدا کردن آثار شایسته در حوزه ترجمه احتیاج داریم منتقدان فعالی داشته باشیم. نقدی که در آن جانب داری نباشد و بدون حب و بغض کتاب ها رصد، ردیابی و ارزیابی شوند. در حال حاضر فقدان جامعه منتقد را احساس می کنم. اگر این حوزه فعال شود و مو را از ماست بکشد مخاطبان با کتاب های خوب از سوی منتقدانی که به آن ها اعتماد دارند آشنا می شوند. نبود نقد خلایی است که در سال های اخیر در حوزه ترجمه مشهود است.
ویسی پیوستن به حق امتیاز را بسیار مهم دانست و افزود: اگر نمی خواهیم به این قانون دنیای بپیوندیم حداقل در کشور خودمان یک سری قانون و قوانین وضع شود که کمتر شاهد دوباره کاری باشیم. محل و مکانی که مورد قبول همه باشد بوجود آید تا نظم و انضباطی در حوزه ترجمه برقرار شود و شاهد پویایی این عرصه باشیم.
داشتن یک نظم و انسجام در عرصه ترجمه
گیتا گرکانی نویسنده و مترجم، با بیان این که وقتی می بینیم فردی دو سال است به عرصه ترجمه وارد شده ولی 50 کتاب منتشر نموده به طور حتم متقلب است، ادامه داد: خودم جزو افراد پر کار در عرصه ترجمه بودم و خیلی زمان صرف می کردم در نهایت دو تا سه کتاب در سال ترجمه می شد. وقتی شخصی می گوید 200 عنوان کتاب دارد و کار کلاسیک در تعداد صفحات بالا را که فقط بیست سال باید برای آن عمر صرف شود نیز جزو رزومه اوست باید مطمئن باشیم کارش نادرست است. اشخاصی که بسیار سالم و درست کار می نمایند بیشتر دچار مشکل می شوند اصولا کارهای خوب در ارشاد می مانند و کارهای بد زودتر مجوز نشر می گیرند. چاره این کار داشتن یک نظم و انسجام است. باید امکان اعتراض داشته باشیم اعتراضی که شنیده شود وقتی به حق است. مترجمانی که صادقانه کار می نمایند بدانند باقی چه کاری را دست دریافتد تا وقت خود را بی فایده هدر ندهند. خوش بختانه در حال حاضر فیپا همراه با مجوز ارائه می شود؛ قبلا که فیپا را زودتر می دانند و قابل مشاهده بود بسیاری نگاه می کردند و در نهایت با ترجمه ای دیگر اثری که مدت ها برای ترجمه آن وقت صرف کردیم، منتشر می شد.
او با این شرح که گذاشتن بعضی کتاب ها کنار هم سرگرم نماینده است چون فقط یک (را) تغییر نموده، افزود: چاره این کار داشتن یک نظم و انسجام است. در مقطعی خانه ترجمه یک کاری را در حوزه ادبیات کودک انجام داده بود و مترجمان این حوزه جمع می شدند و همه می دانستند بقیه چه می نمایند. عملا کسی سراغ کار دیگری نمی رفت. هر چند در حوزه بزرگ سال آن موقع هم چنین چیزی نداشتیم.
گرکانی با تاکید بر این که کتاب را با حفظ لحن، فضا و ریتم به زبان دیگری برگردانیم، توضیح داد: متاسفانه بعضی آثار به نحوی ترجمه می شوند که انگار آن نویسنده می خواسته کتاب را به فارسی بنویسد. نباید اصطلاحات و ضرب المثل های غربی را به معادل فارسی برگردانیم. گویی نویسنده ایرانی نوشته است بعد مخاطب با توهمی درباره نویسنده روبرو می شود که اصلا هیچ ربطی به واقعیت ندارد.
کتاب های جدی فروش خوبی ندارند
اصغر علی کرمی مترجم، با این شرح که باید به بسیاری از کتاب هایی که در بازار موجود است نگاهی دوباره شود، ادامه داد: بی دقتی در دنیای کتاب چه ترجمه و چه تالیف آفتی است که شاهد آن هستیم. چاپ یازدهم کتابی را خریدم که پر از غلط املایی است. گاهی این اتفاق برای زودتر منتشر کردن کتاب توسط ناشری صورت می گیرد که اتفاق بسیار بدی است و موجب شده حساسیت ها نسبت به کتاب کم شود. در دهه 60 اگر کتابی با غلط املایی منتشر می شد صفحه نخست آن ورقی می گذاشتند که صحیح لغات ذکر شده بود تازه آن موقع که کتاب با سختی منتشر می شد. الان شرایط برای چاپ و نشر کتاب بسیار راحت شده ولی هم چنان کتاب هایی پر غلط منتشر می شوند.
او کتاب سازی در عرصه ترجمه را با شرایط فروش کتاب مرتبط دانست و توضیح داد: در هر دوره ادبیات هر شخص و هر چیزی مشخص نماینده بودند که فراوری چه باشد؟ مثلا شاعران در دوره سلاطین برای دریافت صله، مدلی که آن ها دوست داشتن شعر می گفتند. الان بحث صله نیست، ولی در بازار حرفه ای باید کتابی منتشر شود که مخاطب بخرد چون مخاطب سخت کتاب می خرد. کتاب هایی در بازار نشر موجود است بی هیچ محتوایی ولی 50 ترجمه و ناشر مختلف هم آن را نشر دادند و هم چنان فروش می فرایند. اما متاسفانه کتاب های جدی فروش خوبی ندارند. کتاب سازی و کتاب بازی غیر جدی در مقوله ادبیات به دلیل شرایط سخت ناشران است و تا حدی می توان به آن ها حق داد که چند رمان پرفروش زرد را هم منتشر نمایند. گاهی ناشران مستقل و تازه با همین روش جان می گیرند.
با افرادی که کتاب قاچاق چاپ می نمایند قانونی برخورد شود
ارسلان فصیحی مترجم، تنها راه جلوگیری از دزدی در عرصه ترجمه را قانون حق امتیاز دانست و توضیح داد: حتی برای ثابت کردن این دزدی ها نمی توان اقدامی انجام داد چون وارد مباحث عجیب و غریبی می شویم که راه به جایی نمی برد و نتیجه ای هم ندارد. باید با افرادی که مستقیم کتاب قاچاق چاپ می نمایند قانونی برخورد شود که البته در سال های اخیر چند انبار قاچاق را دریافتد. اما راه چاره اصولی پیوستن ایران به کنوانسیون برن در موضوع حق امتیاز است. زمانی که دولتی یا کشوری قانون حق امتیاز داشته باشد آن قانون جلوی ترجمه های مجدد و بی کیفیت را می گیرد. برای این که صاحب اصلی اثر و صاحب حق امتیاز تا جایی که می تواند با ناشر و مترجم معتبری که به کارش اطمینان دارند کار می نماید و سعی دارد به نوعی در قراردادها پیش بینی کند کتاب با بهترین کیفیت و کم ترین حذف و اضافه به زبان مقصد منتقل و چاپ شود.
او با تاکید بر این که مترجم واقعی در حرفه اش ماندگار است، ادامه داد: معمولا افرادی که از روی دست دیگران می نویسند و فقط برای سودجویی وارد این عرصه شدند و مترجم نیستند الک می شوند. دوره ای هستند و بعد خبری از آن ها نمی شود. فرد علاقه مندی که واقعا حرفه اش ترجمه است حرفه ای می ماند. همین الان مترجمان خوب در نسل جوان هستند که به تدریج نیز تجربه و علم آن ها بیشتر می شود. به هر حال ترجمه های خوب ادامه پیدا می نمایند. همواره کیفیت زاییده کمیت است زیرا در کمیت زیاد کیفیت خوب پدید می آید.
کتاب هایی که چالشی برای مخاطب ندارند
سهیل سمی مترجم، نیز گفت: دلیل این که کتابی ترجمه می شود و ظرف یک سال نزدیک به 150 بار تجدید چاپ می خورد، اما به لحاظ محتوایی هیچ ارزشی ندارند این است که ساده خوانده می شود و هیچ چالشی برای خواننده ندارد چون کتاب اصیلی نیست. مخاطبان چنین آثاری هم نسبت به ترجمه آگاهی یا خودآگاهی ندارد و فقط می خواهند یک کتابی را بخوانند.
او با بیان این که تعامل دو طرفه پول محور شدن در صنعت چاپ و فرهنگ و از آن طرف خیل بزرگ افرادی که در کتاب در پی یک مطلب آماده هستند به ترجمه صدمه زیادی وارد نموده است، افزود: هر کتابی که در مدت یک سال به عدد بالایی در چاپ می رسد می توان گفت درباره آن کتاب سازی اجرا شده است. گاهی همین آثاری که در مدت کمی بارها تجدید چاپ می شوند را عینا ناشر دیگری منتشر می نماید با همان کلمات. هیچ متولی وجود ندارد به این موضوع مهم رسیدگی جدی کند. امروزه فرهنگ حکم کلاس انشا را در دوران تحصیل پیدا نموده است که به آن اهمیتی داده نمی شد؛ در حالی که حیاتی بود. به همین ترتیب تمایلی هم وجود ندارد برای این که با جریان کتاب سازی برخورد جدی صورت بگیرد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران