چرا خود را بیمار می انگارم؟

به گزارش فروشگاه ویژه ها، از بیمار شدن می ترسم، اما احساس می کنم مریض هستم، به غذا میل ندارم، شب ها خوب نمی خوابم، دائم سرگیجه دارم، بی حوصله هستم، تمام روز سخت کار کردم شاید فردا از خستگی نتوانم سرکار بروم، اصلا شاید در چند سال آینده بیماری مادرم به سراغ من هم بیاید، شاید، شاید و ...

چرا خود را بیمار می انگارم؟

چرا خود را بیمار می انگارم؟

نویسنده: سحرغفاری

از بیمار شدن می ترسم، اما احساس می کنم مریض هستم، به غذا میل ندارم، شب ها خوب نمی خوابم، دائم سرگیجه دارم، بی حوصله هستم، تمام روز سخت کار کردم شاید فردا از خستگی نتوانم سرکار بروم، اصلا شاید در چند سال آینده بیماری مادرم به سراغ من هم بیاید، شاید، شاید و ...

حتی اگر جزء افرادی که به این صورت سخن می گویند و در واقع در مورد بیماری پیش داوری می کنند و یا به بیان بهتر دوست دارند که بیمار باشند، نباشید، حتما تا به حال با این افراد هم نشین بوده و یا برخورد نموده اید.

حرفهای ناامیدکننده، انرژی منفی، افکار بسته و محدود، کسالت و ... بله، اینها مواردی است که در این افراد به وضوح دیده می شود که متاسفانه تاثیر منفی بر اطرافیان هم دارد مگر آنکه این افراد را بهتر بشناسیم یعنی بدانیم چرا آنها دوست دارند خود را بیمار بنامند.

در علم روان پزشکی به فردی که از سلامت بدنی بهره مند است و در عین حال خود را بیمار می انگارد، هیپوکندریاک (خودبیمار انگار) گویند. بد نیست در ادامه، شناخت بیشتری از این بیماری داشته باشیم. بیماری که ممکن است یک عمر، فرد را در اوهام نگه دارد.

واژه هیپو کندریا(Hypochondria)که متشکل از دو بخش هیپو به معنای پایین و کندروس به معنای غضروف دنده هاست، نخست از طریق یونانیان باستان ارائه شد. آنان اعتقاد داشتند که یک سری نشانه های بیماری از زیر دنده ها(شکم فوقانی) منشأ می گیرد و علائم روحی که اغلب با درد و ناراحتی همراه هستند، نتیجه وجود بیماری است. از آن زمان برای هر بیماری ناشناخته یا غیرقابل تشخیص واژه مذکور را به کار می بردند.

تشخیص این بیماری زمانی صورت می گیرد که فرد طی حداقل 6 ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار شود. این ترس از بیماری ابتلا به نشانه های آن، نامطلوب بوده و در زندگی عادی روزانه، تاثیر منفی دارد و درنهایت منجر به آزمایش های کلینیکی یا درمان می شود. حتی امکان دارد بیمار بطور موقت بپذیرد که توضیح روشنی برای علائمی که وی بروز می دهد، وجود ندارد.

اصطلاح هیپوکندریاک به فردی تعلق می یابد که گمان می کند بیمار است یا فقط تصور می کند علائمی از بیماری دارد. اما به درستی هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط درباره سلامتی و این امر، مانند هر تشخیص بالینی دیگر، جدی است. پزشکان معتقدند این حالت باید تشخیص مثبت داده شود بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست بلکه وجود یک اضطراب اغراق آمیز هم باید در فرد تشخیص داده شود.

شیوع خودبیمار انگاری در زنان و مردان، یکسان است و در میان همه گروه های سنی و طبقات اجتماعی، امکان ظهور دارد. این نوع خودبیمار انگاری، در میان دانشجویان پزشکی و یا افرادی که به نوعی با قشر پزشکان، در ارتباط هستند، تحت سندرم دانشجویان پزشکیشایع است و دلیل آن هم، آشنایی این افراد با انواع بیماری ها و روبرو شدن با آنهاست. به همین دلیل به محض مشاهده یک نشانه، شبیه نشانه موجود در یک بیماری خاص، دچار اضطراب می شوند.

هیپوکندریا غالباً نوعی پاسخ به حالت های استرس و یا بیماری های روحی مثل افسردگی است. مثلاً شاید فردی پس از مشاهده مرگ یکی از دوستان در اثر سکته قلبی، تا مدت ها در قفسه سینه، احساس درد و سوزش کند و این مورد را به حساب وقوع اتفاق مشابه برای خود بگذارد.

در هر صورت بدیهی است وقتی فرد دچار اضطراب روحی است، نشانه های جسمانی هم بروزخواهند کرد. این نوع خودبیمار انگاری موقت و گذراست ولی بعضی از افراد با نوع طولانی تر آن روبرو هستند. (اغلب از کودکی به آن مبتلا بوده اند) این افراد از کودکی دچار ترس و واهمه بوده و برای آنان نگرانی از ابتلا به بیماری به نوعی عادت تبدیل شده است که بهره ای جز استرس ندارد.

این افراد بیماری را دستاویزی جهت رهایی از کارهایی که سبب نگرانی آنها می شود، قرار می دهند و زمان و هزینه هنگفتی را برای دیدن انواع و اقسام متخصصین پزشکی صرف می کنند. به گفته پزشکان علائم فیزیکی، اغلب موجود هستند ولی امکان دارد عادی باشند، مانند دل درد، بی اشتهایی، سرگیجه، بی خوابی، حالت تهوع و ... که به اشتباه خطرناک تر ازآن چه هستند، تلقی می شوند.

به هرحال بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جسمی جدی ندارد و به تدریج از ترس خود بکاهد. فرد با درک این که خودبیمار انگار است و به راستی به بیماری خاصی مبتلا نیست، شفا نمی یابد، اما این آگاهی اولین گام است.

هنگامی که خودبیمار انگاری در اثر یک اتفاق مهم در زندگی فرد بروز می کند(مانند از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا این که شخص دائم در مورد وجود یک بیماری جسمی، دچار ترس و واهمه بوده باشد.

نوع اول که در اثر رخدادهای ناگهانی روی می دهد، اغلب با مشاوره وگاه با مصرف داروهای ضد اضطراب از طریق پزشک متخصص قابل درمان است ولی در مورد گروه دوم که فرد مدت هاست از این ترس، رنج می برد، معمولا پزشک از فرایند درمان رضایت ندارد چرا که مداوم فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشها، عدم وجود بیماری مربوط به آنها را تایید می کنند و این افراد به هیچ نام به مرحله اطمینان از سلامتی کامل خود نمی رسند!

طبق بررسی های اخیر آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتی های جسمی، مراجعه به پزشک متخصص و در صورت لزوم انجام آزمایش، بهترین راه جهت مطمئن شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است.

گذشته از تمامی این موارد اگر لحظه ای با خود فکر کنید، در می یابید که عمر انسان به سرعت درگذر است، چرا با تفکر مثبت و اعتقاد به سلامتی، زندگی را به کام خود و اطرافیان، شیرین نکنیم؟

منبع: نشریه نوآور شماره 63

منبع: راسخون
انتشار: 28 شهریور 1400 بروزرسانی: 28 شهریور 1400 گردآورنده: shop-vijeha.ir شناسه مطلب: 1732

به "چرا خود را بیمار می انگارم؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا خود را بیمار می انگارم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید